|
گناهان یک شهید 16 ساله
در تفحض شهدا ، دفترچه یادداشت یک شهید 16 ساله ای پیدا شد که گناهان هر روزش را در آن یادداشت می کرد ، گناهان یک روز او این بود :
1-سجده نماز ظهر طولانی نبود .
2- زیاد خندیدم .
3-هنگام فوتبال شوت خوبی زدم که از خودم خوشم آمد .
راوی در سطر آخر اضافه کرده بود که : دارم فکر می کنم چقدر از یک پسر 16 ساله کوچکترم ...
خدا می داند اگر پیام شهدا و حماسه های انها را به پشت جبهه منتقل نکنیم گنه کاریم . . .
نظرات شما عزیزان:
گناهان یک دائم الخطای 22 ساله:
1- صبح واسه نماز تنبلی کردم و بیدار نشدم و نماز صبحم قضا شد
2- تا نزدیکی اذان ظهر خوابیدم
3- توی مسیر خونه تا دانشگاه به هزار و یک چیز فکر کردم جز خدا
4- نگاه خودم رو کنترل نکردم
5- توی دانشگاه به خاطر یه موضوع کوچیک عصبانی شدم و از کوره در رفتم و صدام رو بلند کردم و پام رو از گلیمم بیشتر دراز کردم
6- پشت سر رفیقم حرف زدم
7- غیبت خیلی ها رو کردم
8- گوش به خیلی حرفای نامربوط دادم
9- از زیر کارهام در رفتم
از نوشتن بقیش خجالت میکشم
10- . . .
.
.
.
1- صبح واسه نماز تنبلی کردم و بیدار نشدم و نماز صبحم قضا شد
2- تا نزدیکی اذان ظهر خوابیدم
3- توی مسیر خونه تا دانشگاه به هزار و یک چیز فکر کردم جز خدا
4- نگاه خودم رو کنترل نکردم
5- توی دانشگاه به خاطر یه موضوع کوچیک عصبانی شدم و از کوره در رفتم و صدام رو بلند کردم و پام رو از گلیمم بیشتر دراز کردم
6- پشت سر رفیقم حرف زدم
7- غیبت خیلی ها رو کردم
8- گوش به خیلی حرفای نامربوط دادم
9- از زیر کارهام در رفتم
از نوشتن بقیش خجالت میکشم
10- . . .
.
.
.
برچسبها: